۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

دهه فجر

اولـیـن و تـنـهـا تـجـربـه نـویـسـنـدگـی و کـارگـردانـی مـن، کـلاس سـوم دبـسـتـان بـا اجـرای یـک نـمـایـش در دهـه فـجـر بـود کـه اصـلی تـریـن مشـخـصـه ش ایـن بـود کـه بـرای تـمـام عـنـاصـر دکــور و صـحـنـه از هـمـکـلاسیـام استفـاده کـرده بـودم!

در بـک گـرانـد یـک ردیـف بچـه ها، چسبیـده بـه هـم پشـت بـه تصـویـر در نقـش دیـوار، یـکـی نقـش گـلـدان و دوتـا قـد بلنـد هـم داشتیـم گذاشتـه بودیـم دستـاشو...
نـو بـالا بـه هـم بگیـرنـد در نقـش "در"! سعیـد میـز بـود و اوج داستـان آنجـا بـود کـه دزد بـه راحـتـی از در وارد میشـد و بـرای فـرار پـایـش را روی میـز میگـذاشـت و از دیـوار بـالا میـرفـت!!

و مـن گیـج بـودم کـه چـرا معلمیـن گـرامـی و بچـه هـا در طـول نمـایـش کـامـلا جـدیِ مـن از خنـده بـه عـرعـر افتـاده بـودن!!!

پ.ن : یـکـی از دغدغـه هـای اصلـی مـن موقـع تمریـن، میـل شـدیـد بچـه های زحـمـتـکـش دیـــوار بـه دیـدن نمـایـش و سـر چرخـانـدن بـود که از نیـروی قـهـریـه نـاظـم بـرای ارعـاب دیـوارهـا استفـاده شـد!
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر