دارد دق میکند، تنها نیمکت کوچه باغ...
گاهی میروم، می نشینم، دست در گردنش می اندازم، درد و دل میکنیم!
یادگاری عشق های ناتمام زیادی بر تن دارد... سعید و نگار فروردین 82، علی عشق منی 77/7/7، ستاره فراموشم نکن!...
هنوز خاطره ی آنها که دو میامدند و یک به یک میرفتند را به یاد دارد بیچاره!
.
عشق هایمان را کجا چال میکنیم که میتوانیم با عشقهای دیگران همخواب شویم!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر