۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

فانتزی کودکی من

فانتزی کودکی من این بود که خونمون اتاق زیر شیروونی داشته باشه، با کف چوبی، حالا اشکالی نداره اگه یکم نمور باشه و یه جیرجیرکم زیر تخت و دوتا عنکبوت کنج سقف برای حفظ اکوسیستم داشته باشه ! با اون موش بند انگشتی که از گوشه اتاق میاد تا خورده نونی که براش ریختمو بخوره هم کنار میام ولی حتما یه پنجره گرد داشته باشه، اینقدی که بعضی شبا که مهتابه یا برف میاد رو لبش بشینم بیرونو نگا کنم.
مثل این کارتونا...

۳ نظر:

  1. دمتون
    گرم...خیلی خوشم اومد...نویسنده ی اینجا فوقالعاده باید باشه

    مرسی
    comic.mihanblog.ir

    پاسخحذف
  2. سکوت را فقط در جمع دوست دارم و پرگویی را تنهایی...

    این وبلاگ میتونه رو من تاثیر بذاره...خیلی وقت بود ندیده بودم یه همچین وبلاگی...البته اینجا رو سهند دوستم معرفی کرد...
    لینکتون میکنم اگه اجازه بدید!

    پاسخحذف
  3. ممنون از نظرات شما:)

    صاحب این وبلاگ یک آدم بسیار معمولی است، چشاتون فوق العاده میبینه

    پاسخحذف