۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

خاص پنداری

چرا تصمیم گرفتی ازینجا بری؟
- اینجا کسی قدر هنر منو نمیدونه. صدای ساز من از جنس این مردم خشن نیست!
البته اینجا هنر و موسیقی مهجوره، چی میزنی؟
- گیتار میزنم، البته بیشتر سوت میزنم... ملودی همه آهنگای معروفو با سوت میزنم...[با سوت لاو استوری زد]
آفرین خوب سوت میزنی! موسیقی هم خوندی؟!
- میگم که اینجا کسی ارزش سازو هنر منو نمیدونه ترم دوم دانشگاه دیگه نتونستم درسا رو تحمل کنم هنر من در ظرف این درسای مسخره نمیگنجه... میخوام برم کانادا،اونجا قدر امثال منو میدونن...
پول داری میخوای بری؟! چطوری اونجا زندگی میکنی!؟
- میخوام برم کنار خیابون ساز بزنم، شبا اگه بشه تو کافه ها بخوابم!!! یه رفیقم همین کارو کرد پول جمع کرده یه کاروان خریده یه سگم داره عکسشو دیدم!
تو که میخوای بری اونجا کنار خیابون بزنی خب همین جا کنار خیابون بزن بیشتر پول درمیاری که! خودم دیدم خیلی از جوونا کنار خیابون میزنن، درآمدشم خوبه! یکم گیتار بزن ببینم چی میزنی...
[گیتار صدای عربده و جیغ مویه میداد، آکوردها درب و داغون، میگوید سبکش این است!!]
ولی به نظرم تو همون سوتو ادامه بدی بهتر باشه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر